۳۱۲ بار خوانده شده
هیچ دانی که ز هجران تو حالم چون شد؟
جگرم، خون و دلم، خون و سرشکم، خون شد
لب شیرین تو ای میزده، فرهادم کرد
جانم از هر دو جهان، رسته شد و مجنون شد
تار و پودم به هوا رفت و توانم بگسست
تا به تار سر زلف تو، دلم مفتون شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جگرم، خون و دلم، خون و سرشکم، خون شد
لب شیرین تو ای میزده، فرهادم کرد
جانم از هر دو جهان، رسته شد و مجنون شد
تار و پودم به هوا رفت و توانم بگسست
تا به تار سر زلف تو، دلم مفتون شد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:اگر بگذارد …
گوهر بعدی:گلبرگ تر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.