هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق یا سلطان دلهاست. شاعر از تأثیرات عشق و حضور معشوق بر دل‌ها سخن می‌گوید و از رنج‌ها و شادی‌های عشق خود می‌نویسد. او از باران دلها، گرمای عشق، و ویرانی‌های دل‌ها در راه معشوق یاد می‌کند و در نهایت، به از دست دادن ایمان دلها در بت‌پرستی نو اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'از دست دادن ایمان دلها' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲

درآمد در دل آن سلطان دلها
دل من زنده شد زان جان دلها

همی کارد به کویش تخم جان خلق
که می بارد از آن باران دلها

ز بس دلها که در کوی تو افتاد
شده زاغ و زغن مهمان دلها

به گرما از سواد چشم من کن
سیه چتر خود، ای سلطان دلها

زهی مهتاب عالم سوز کافگند
رخت در عرصه ویران دلها

عذابی دارم از تو گر چه هستی
ز رحمت آیتی در شأن دلها

نگویم درد خود کس را که نشناخت
طبیب کالبد درمان دلها

تو می خور گر چه مشتاقان کباب اند
به روی آتش سوزان دلها

دل خسرو شد از نو بت پرستی
تو تا بردی همه ایمان دلها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.