۲۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

بشکفت گلها در چمن، ای گلستان من بیا
سرو ایستاده منتظر، سرو روان من

از گریه من هر طرف، پر لاله و گل شد زمین
وقتی به گلگشت، ای صنم، در گلستان من

حیف است دیدن بی رخت، در بوستان آخر گهی
ای گل، نهان از باغبان در بوستان من

هر طره تو آفتی، هر نرگس تو فتنه ای
گرچه بلای عالمی، از بهر جان من

تلخی که گویی نیست آن از تلخی هجرت فزون
با این همه تلخی خود، شکر فشان من

دانی که هستم در جهان من خسرو شیرین زبان
گر نایی از بهر دلم، بهر زبان من بیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.