هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، جدایی و رنجهای ناشی از هجران سخن میگوید. شاعر از درد فراق و زهر پیکانهای هجران مینالد، اما در عین حال به امید وصال یار، به دنبال درمان است. او شبهای درد را دوست دارد و همچون کودکی کور دل، به عشق پایبند است. همچنین، اشارهای به طعنههای دیگران و رسوایی صوفیانه دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و تصوفی، همراه با اشارات به رنج و درد روحی، ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۱۹
گر چه از ما واگسستی صحبت دیرینه را
جا مده باری تو در دل دوستان دینه را
خورد عاشق چیست پیکانهای زهرآلود هجر
وصل چون یار تو باشد بازجو لوزینه را
بسکه خوشدل با غمم شبهای درد خویش را
دوست می دارم چو طفل کور دل آدینه را
محتسب گو تا چو من صوفی رسوا را به شهر
گشت فرماید به گردن بسته این پشمینه را
طعنه زد بر بیدلان خسرو که شد زینسان خراب
فرقتت از جان او خوش می کشد این کینه را
جا مده باری تو در دل دوستان دینه را
خورد عاشق چیست پیکانهای زهرآلود هجر
وصل چون یار تو باشد بازجو لوزینه را
بسکه خوشدل با غمم شبهای درد خویش را
دوست می دارم چو طفل کور دل آدینه را
محتسب گو تا چو من صوفی رسوا را به شهر
گشت فرماید به گردن بسته این پشمینه را
طعنه زد بر بیدلان خسرو که شد زینسان خراب
فرقتت از جان او خوش می کشد این کینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.