هوش مصنوعی: شاعر در این غزل عاشقانه، از معشوق خود می‌خواهد که با خنده، سخن گفتن و رفتارهای دلنشین، لحظات زیبایی را برای او خلق کند. او از معشوق می‌خواهد که مانند باد صبا بگذرد، مانند خسروی در میان عاشقان بدرخشد و با وجود هزاران عاشق، توجه‌اش را به او نشان دهد. شاعر روزگار خود را به دلیل دوری از معشوق، تاریک و شب‌گونه توصیف می‌کند و از معشوق می‌خواهد با خنده‌ای سحرآمیز، سحرگاهی را برای او به ارمغان آورد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۸

قدری بخند و از رخ قمری نمای ما را
سخنی بگوی و از لب شکری نمای ما را

سخنی چو گوهرتر صدف لب تو دارد
سخن صدف رها کن، گهری نمای ما را

به نظر ندیده ام من اثر دهان تنگت
اگرت بود دهانی اثری نمای ما را

منم اندر این تمنا که ببینم از تو بویی
چو صبا خرامشی کن، کمری نمای ما را

ز خیال طره تو چو شب است روز عمرم
به کرشمه خنده ای زن، سحری نمای ما را

به زبان خویش گفتی که گذر کنم به کویت
مگذر ز گفته خود گذری نمای ما را

چو منت هزار عاشق بود، ای صنم، لیکن
به همه جهان چو خسرو دگری نمای ما را
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.