هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و شوق وصال است. شاعر با زبانی پراحساس از رنج‌های عشق، ناامیدی‌ها و امیدهایش سخن می‌گوید و از معشوق طلب شفاعت و یاری می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارند.

شمارهٔ ۴۸

شفاعت آمدم، ای دوست، دیده خود را
کز او مپوش گل نودمیده خود را

رسید خیل غمت ورنه ایستد جانم
کجا برم بدن غم رسیده خود را

به گوش ره ندهی ناله مرا، چه کنم؟
چو ناشنیده کند کس شنیده خود را

به رو سیاهی داغ حبش مکن پر رو
مر این غلام درم ناخریده خود را

چنین که من ز تو لب می گزم کم ار گویی
که مرهمی برسانم گزیده خود را

گسست رشته صبرم چگونه بردوزم
شکاف دامن ده جا دریده خود را

به چاه شوق فرو مانده ام، خداوندا
فرو گذاشت مکن آفریده خود را

پریدن دلم این بود کز توام نبرد
کنون به دام که جویم پریده خود را؟

درآی باز به تن، ای دل پر آتش من
بسوز این تن محنت کشیده خود را

ز باد زلف تو شوریده بود، ازان خسرو
به باد داد دل آرمیده خود را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.