هوش مصنوعی: شاعر در این متن از گذر عمر و انتظار برای رسیدن به آرزوها می‌گوید. او از ترس و امید، تسلیم در برابر تقدیر، و بی‌تفاوتی به دنیا سخن می‌گوید. همچنین به عشق، رهایی از غم، و لذتِ نوشیدن شراب در خلوت اشاره می‌کند. در نهایت، مخاطب را به تجربه‌ی عشق و رسیدن به یقین دعوت می‌کند.
رده سنی: 18+ متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره‌ی مستقیم به مصرف شراب ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۱

گذشت عمر و هنوز از تقلب و سودا
نشسته ام مترصد میان خوف و رجا

چو خاک بر سر راه امید منتظرم
کزان دیار رساند صبا نسیم وفا

برای کس چو نگردد فلک پی تقدیر
عنان خویش گذارم به اقتضای قضا

میان صومعه و دیر گر چه فرقی نیست
چو من به خویش نباشم، چه اختیار مرا؟

کسی که بر در میخانه تکیه گاهی یافت
چه التفات نماید به مسند دارا

خوش آن کسی که درین دور می دهد دستش
حریف جنس و می صاف و گوشه تنها

ز بس که قصه دردم رود به هر طرفی
چو من ضعیف شد از بار غم نسیم صبا

درون پرده رندان مخالفی چون نیست
بیار ساقی عشاق ساغر صهبا

غریق بحر محبت اگر شوی، خسرو
در یقین به کف آور ز قعر این دریا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.