۲۸۹ بار خوانده شده

غزل شماره 12

از یک خروش یا رب شب زنده‌دارها
حاجت روا شدند هزاران هزارها

یک آه سرد سوخته جانی سحر زند
در خرمن وجود جهانی شرارها

آری دعای نیمه‌شب دلشکستگان
باشد کلید قفل مهمات کارها

مینای می ز بند غمت می‌دهد نجات
هان ای حکیم گفتمت این نکته بارها

آب و هوای میکده از بس که سالم است
بنشسته پای هر خم آن میگسارها

طاق و رواق میکده هرگز تهی مباد
از های و هوی عربده باده‌خوارها

پیغام دوست می‌رسدم هر زمان به گوش
از نغمه‌های زیر و بم چنگ و تارها

ساقی به یک کرشمه مستانه در ازل
بربود عقل و دین و دل هوشیارها

وحدت به تیر غمزه و شمشیر ناز شد
بی جرم کشته بر سر کوی نگارها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره 11
گوهر بعدی:غزل شماره 13
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.