هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دل و عشق نافرجام خود می‌گوید. او از دل‌زدگی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. همچنین، شاعر از زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۷۳

ما را دل زار مستمند است
و آویخته خم کمند است

ای جان کسی، دل رهی را
می پرس که نیک دردمند است

بدگوی که سرد گردد این دل
کز آتش شوق بر گزند است

تلخی نشنیدم از لبت هیچ
یا خود می تو هنوز قند است

خامان به نهان دهند پندم
با سوخته ای چه جای پند است

جان در خم زلف تست بنمای
تا بنگرمش که در چه بند است

تا خط تو نودمید گل را
بر سبزه هزار ریشخند است

خواهم سر سرو را ببرم
کز قد تو یک سری بلند است

آن روی که چشم بد ازان دور
بنمای که خسروش بسند است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.