هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از عشق و جذبههای آن سخن میگوید. او از نگاه و خنده معشوق، تیرهای عشق و نازهای او یاد میکند و بیان میدارد که همینها برای شادی و رنج او کافی است. همچنین، شاعر از بلاها و غمهای عشق شکایت میکند اما در نهایت، عشق را میپذیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم و بلا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۷۲
عشق تو بلای جان بسندست
یک خنده ازان دهان بسندست
یک گردش چشم تو به مستی
فتنه به همان جهان بسندست
بیهوده به صید می زنی تیر
آن چاشنی کمان بسندست
تیغ از پی کشتنم چه حاجت؟
یک ناز بکن همان بسندست
گر من دل گم شده نیابم
بر همچو تویی گمان بسندست
گفتی که دعای صبر می خوان
نام تو بر این زبان بسندست
ای چرخ، بلا چه می فرستی
ما را غم آن جهان بسندست
گر دولت وصل نیست ما را
بدنامی مردمان بسندست
اندر تب غم طپید خسرو
آن نرگس ناتوان بسندست
یک خنده ازان دهان بسندست
یک گردش چشم تو به مستی
فتنه به همان جهان بسندست
بیهوده به صید می زنی تیر
آن چاشنی کمان بسندست
تیغ از پی کشتنم چه حاجت؟
یک ناز بکن همان بسندست
گر من دل گم شده نیابم
بر همچو تویی گمان بسندست
گفتی که دعای صبر می خوان
نام تو بر این زبان بسندست
ای چرخ، بلا چه می فرستی
ما را غم آن جهان بسندست
گر دولت وصل نیست ما را
بدنامی مردمان بسندست
اندر تب غم طپید خسرو
آن نرگس ناتوان بسندست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.