هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و آرزوی خود به معشوق می‌گوید و حال ناخوش خود را به دلیل دوری از او توصیف می‌کند. او از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند بوی خوش و اسیر شدن در کمند معشوق بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۸۲

دیوانه شدم در آرزویت
ای چشم جهانیان به رویت

جان تو که بد شده ست حالم
وان بد همه از رخ نکویت

دی روی تو دیدم و نمردم
شرمنده بمانده ام ز رویت

بوی خوشم آید از تو در جیب
گل داری یا همین است بویت

پرسی که چگونه ای ز من دور؟
دور از تو چه پرسیم، چو مویت

خاک تن من سرشته چونست
در خور نشد آب ازین سبویت

ماییم و تحیر و خموشی
وافاق همه به گفت و گویت

گفتی تو که آب خوردن آور
امروز به دیده ام چو جویت

خسرو به کمند تو اسیر است
بیچاره کجا رود ز کویت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.