هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و فراق می‌گوید و بیانگر رنج‌های شاعر از بی‌تفاوتی معشوق است. شاعر از گریه‌ها، دل‌سوختگی‌ها و بی‌پاسخی یار می‌نالد و در نهایت، صبرش به پایان می‌رسد. شعر با تصاویر غم‌انگیز و احساسی عمیق همراه است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۸

یار دل برداشت وز رنج دل ما غم نداشت
زهره ام کرد آب و تیمار من در هم نداشت

گریه ها کردم که خون شد سنگ خارا را جگر
سنگدل یارم که چشمش قطره زان نم نداشت

ماجرای درد خود بر روی او صد بار پیش
یک به یک گفتیم و او را ذره ای زان غم نداشت

دی برون رفتم فغانها کردم و بگریستم
بود او در خواب مستی و غم عالم نداشت

دوش بیخود بوده ام در بستر غم تا به چاشت
همچنان می سوخت شمع و دیده من دم نداشت

ای که گویی خوشدلی، یارب، همین در عهد ما
گشت پنهان یا کسی خود از بنی آدم نداشت

صبر خود یکبارگی زانگونه از ما برگذشت
هیچ گه گویی که با ما آشنایی هم نداشت

دیر زی، ای عشق کز اقبال تو پاینده بود
این متاع انده و غم، هیچ چیزی کم نداشت

این دل خسرو که از عشق جوانان پخته شد
همچنان خون ماند کز شیرین لبی مرهم نداشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.