هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق او بر عاشقان می‌پردازد. شاعر از قامت رعنای معشوق، نور چشمان عاشقان و شیدایی همگان به او سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به حضور معشوق در تمام مکان‌های مقدس و تأثیر او بر دل‌ها دارد. در پایان، شاعر به وعده دیدار فردا اشاره کرده و بیان می‌کند که منتظر این دیدار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۰۱

سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست

من نه تنها گشته ام شیدای دردت جان من
هر که را جان و دل و دینی بود شیدای تست

نیر اعظم که لاف از قرب عیسی می زند
ذره ای از پرتو رخسار مه سیمای تست

در درون مسجد و دیر و خرابات و کنشت
هر کجا، رفتم، همه شور تو و غوغای تست

جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزید، از انک
سر و را گویند مانند قد رعنای تست

تا به ملک دلبری سلطان شدی ای شاه حسن
هر کجا سلطانی و شاهی بود لالای تست

وعده دیدار خود کردی به فردا، زان سبب
جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.