هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی‌های معشوق، مانند لب‌های شیرین و قد بلندش سخن می‌گوید و از درد هجران و عشق بی‌پاسخ شکایت می‌کند. همچنین، او از غم و رنجی که در فراق معشوق متحمل شده، سخن می‌گوید و آرزوی رهایی از این بندها را دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۴۷

صفتی ست آب حیوان، زدهان نوشخندت
اثری ست جان شیرین، ز لبان همچو قندت

به کدام سرو بینم که ز تو صبور باشم
که دراز ماند در دل هوس قد بلندت

به خزان هجر مردم، چه کمت شود که ما را
به غلط گلی شکفتی ز دهان نوشخندت

منم و هزار پیچش ز خیال زلف در دل
به کجا روم که جانم رهد از خم کمندت

به رهت فتاده مردم روشی نما به جولان
که چو مردنی ست باری به ته سم سمندت

ز تو دور چند سوزم به میان آتش غم
همه غیرتم ز عود و همه رشکم از سپندت

کن اشارتی چو شاهی که برند بند بندم
که ز لطف این سیاست برهم مگر ز بندت

بزن، ای رفیق، آتش که اثر نماندم تا
تو رهی ز مالش، من، من سوخته ز بندت

مپز این خیال خسرو که به عشق در نمانی
بود ار چه زاهل شهری شب و روز ریشخندت
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.