هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج ناشی از جفای معشوق می‌نالد. او از دل‌بستگی به معشوق و ناتوانی در رهایی از این عشق سخن می‌گوید. توصیفات شاعر از زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر دل عاشق، همراه با شکایت از بی‌اعتنایی معشوق، از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و توصیفات شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۴۶

شب و روز می بنالم ز جفای چشم مستت
چه کنم که در نگیرد به دل ستم پرستت

به خم کمند زلفت همه عالم اندر آمد
به چه سان رهم ز بندت، به کجا روم ز دستت

دل من به خاک جویی و نیابیش از این پس
که بماند پای در گل ز غبار زلف پستت

همه وقت شست زلفت من خسته را چو آتش
تو چه می کشی نگویی، که چنین خوش است شستت

چو گشایی و ببندی به خمار چشم نرگس
شکند هزار توبه ز یکی گشاد دستت

ز دلم به باغ حسنت همه باد تند خسپد
تویی، ار چه شاخ نازک، نتوان بدین شکستت

نبود فسردگان را سر دوستکامی ما
که ز خون دیده باشد می عاشقان مستت

نبود همیشه خوبی، ز برای چشم بد را
تو زکوة حسن باری بده این زمان که هستت

نفسی نشین و دل ده که برفت جان خسرو
بگشاد چشم تیری که ز نوک غمزه خستت
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.