۲۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۳

کار بالای تو تا بالا گرفت
در همه دلها خیالت جا گرفت

هر که رفتار تو دید از بیم جان
هم ترا بهر شفاعت پا گرفت

تا نمی دیدم بلای جان ترا
دیده دنبال دل شیدا گرفت

می گرفتم لذتی از عمر خویش
کامدی تو در دل من جا گرفت

ما چنین کز دل گرفتاریم هست
حق به دستت، گر دلت از ما گرفت

چند سوزم، وه که روی دل سیه
کز وی اندر جانم این سودا گرفت

بیدلان را طعنه زد، خسرو بسوخت
تا کدامین آه دل او را گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.