هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای عاشقانه خود میگوید. معشوق او در این شب با ناز و ادا رفتار کرده و نسبت به دیگران بدبین بوده است. شاعر با بیان احساسات خود از ترس و دلتنگیهایش میگوید و از نگاه معشوق که او را مست کرده، سخن میراند. او همچون پروانهای دور شمع میسوزد و از درد دل خود مینالد. در پایان، به یاد روزهای خوش گذشته میافتد که مانند پرندهای در باغ پرواز میکرد.
رده سنی:
15+
این شعر به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبیات کلاسیک فارسی، برای نوجوانان و بزرگسالانی که درک بهتری از احساسات و مضامین شعری دارند، مناسب است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۷۲
نگار من امشب سر ناز داشت
بر افتادگان چشم بد ساز داشت
به یک جام باده به صحرا فگند
دلم هر چه در پرده راز داشت
به سویش نمی دیدم از بیم جان
که در چشم او مستی آغاز داشت
ره من زد این بازمانده سرشک
که چشم مرا از نظر بازداشت
همه شب چو پروانه می سوختم
که شمع من از دیگران گاز داشت
به عذر ار دلم برد معذور بود
که چشمی به غایت دغاباز داشت
دل من که تیری درو مانده بود
به ناله خراشی در آواز داشت
کنون یاد دارد ز خسرو گهی
که مرغی درین باغ پرواز داشت
بر افتادگان چشم بد ساز داشت
به یک جام باده به صحرا فگند
دلم هر چه در پرده راز داشت
به سویش نمی دیدم از بیم جان
که در چشم او مستی آغاز داشت
ره من زد این بازمانده سرشک
که چشم مرا از نظر بازداشت
همه شب چو پروانه می سوختم
که شمع من از دیگران گاز داشت
به عذر ار دلم برد معذور بود
که چشمی به غایت دغاباز داشت
دل من که تیری درو مانده بود
به ناله خراشی در آواز داشت
کنون یاد دارد ز خسرو گهی
که مرغی درین باغ پرواز داشت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.