هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به توصیف حالات عاشقانه و دیوانگی ناشی از عشق می‌پردازد. شاعر از جنبش زلف یار، بوی مشک، و تأثیرات عشق بر جان و دل سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به درد فراق و اندوه ناشی از آن دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بوی خون' و 'دیوانگی' نیاز به درک بالاتری از ادبیات و احساسات انسانی دارد.

شمارهٔ ۳۷۱

سر زلف تو تا بجنبیده ست
بوی مشک ختا بجنبیده ست

بوی خون آمد از صبا ماناک
عاشقی را هوا بجنبیده ست

تا بجنبید زلف او از باد
ناف آهو ز جا بجنبیده ست

ما و دیوانگی دگر کان زلف
باز بر جان ما بجنبیده ست

جوش دلها به گرد او گویی
قلب صد یاد را بجنبیده ست

گر جگر گوشه نیست چشم مرا
خون چشمم چرا بجنبیده ست

می رود ذکر رفتنش بسیار
باز جای بلا بجنبیده ست

دی شنیدم ز آه سرد منش
دل چون آسیا بجنبیده ست

یاد خسرو نمی کند، یا رب
کاین سخن از کجا بجنبیده ست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.