هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند ماه، آفتاب، زلف و گیسو، به توصیف عشق و فراق می‌پرد. شاعر با بیان زیبایی معشوق و درد هجران، از او می‌خواهد که رحم کند و شربتی از لبانش به تشنگان عشق بچشاند. همچنین، او از طولانی بودن شب‌های فراق و ناتوانی در جدا شدن از معشوق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۰۲

چه وزن ماه سما را برابر رویت
که آفتاب فلک نیست هم ترازویت

برابری نکند با تو آفتاب، اگر
هزار بار برابر کنند با رویت

دو زلف تو ز پس گوشهات دانی چیست؟
دو زاغ، لیک از آن کمان ابرویت

ز تشنگان لبت شربتی دریغ مدار
کنون که آب لطافت روانست در جویت

شب فراق درازست، من، نمی دانم
که مبتلای شبم یا از آن گیسویت

شبم چگونه نباشد دراز از هجران
که هیچ می نتوانم گسست از مویت

برون جه از کف غم، خسروا، چو تیر از شست
کمان عشق مکش، نیست چون به بازویت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.