هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دیدار معشوق و تأثیر عمیق آن بر روح و روان خود سخن میگوید. او از بیقراری پیش از دیدار، شادی و آرامش پس از آن، و همچنین از سکوت و نازکی معشوق یاد میکند. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا مانند ماه و خورشید، زیبایی و تأثیر معشوق را توصیف میکند و در نهایت از رسیدن به آرزوهای خود در سایهٔ وجود معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۴۲۵
پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد
گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد
پس از بیداری بیسار دیدم، لیک نی سیرش
کز اول دیدنش هم راحتم افزود و خواب آمد
رخش پژمرده دیدم، پرسش از گرماش می کردم
لبش خاموش بود و گونه رخ در جواب آمد
مهش را سلخ کرد از نازکی مهتاب در شبها
اگر چه آفتاب من میان ماهتاب آمد
ز شادی گریه گویند و به چشم خویش می دیدم
که دیدم روی آن خورشید و اندر دیده آب آمد
روان شد مردم دیده که بوسد سم شبدیزش
که آن ماه سریع السیر در عین شتاب آمد
نه گرد است این، که هست آن گرد دولت گرد رخسارش
که زیر رایت منصور چون جان کامیاب آمد
گهی برخاستم کاندر سر من آفتاب آمد
پس از بیداری بیسار دیدم، لیک نی سیرش
کز اول دیدنش هم راحتم افزود و خواب آمد
رخش پژمرده دیدم، پرسش از گرماش می کردم
لبش خاموش بود و گونه رخ در جواب آمد
مهش را سلخ کرد از نازکی مهتاب در شبها
اگر چه آفتاب من میان ماهتاب آمد
ز شادی گریه گویند و به چشم خویش می دیدم
که دیدم روی آن خورشید و اندر دیده آب آمد
روان شد مردم دیده که بوسد سم شبدیزش
که آن ماه سریع السیر در عین شتاب آمد
نه گرد است این، که هست آن گرد دولت گرد رخسارش
که زیر رایت منصور چون جان کامیاب آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.