هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و دلدادگی سخن میگوید و به زیباییهای معشوق و حالات عاشق اشاره دارد. شاعر از ناز و کرشمههای معشوق میگوید و از داغهای دلش بر اثر این عشق شکوه میکند. همچنین، در ابیاتی به مفاهیم عرفانی مانند تسلیم در برابر عشق و بیاعتباری عقل در برابر عشق پرداخته شده است.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و اصطلاحات بهکاررفته نیاز به دانش ادبی و بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۴۲۶
نه از نقاش چین هرگز چنین صورتگری آمد
نه این ناز و کرشمه از بتان آزری آمد
مکن ناز و مکش ما را مسلمانی ست این آخر؟
اگر عاشق شدم جایی، چه کردم کافری آمد
چو بیهوش خیالم دید، شب می گفت همسایه
که امشب باز آن دیوانه ما را پری آمد
چه شد کام روز آب چشم من بی خواست می آید
دگرگون می شود این دل، مگر آن لشکری آمد؟
ز خوبان داغها دارم برین دل، وای مسکینی
که با این دشمنان دوست رویش داوری آمد
غلام عشق شو، خسرو، به زیر تیغ گردن نه
حدیث عقل را مشنو که کارش سرسری آمد
نه این ناز و کرشمه از بتان آزری آمد
مکن ناز و مکش ما را مسلمانی ست این آخر؟
اگر عاشق شدم جایی، چه کردم کافری آمد
چو بیهوش خیالم دید، شب می گفت همسایه
که امشب باز آن دیوانه ما را پری آمد
چه شد کام روز آب چشم من بی خواست می آید
دگرگون می شود این دل، مگر آن لشکری آمد؟
ز خوبان داغها دارم برین دل، وای مسکینی
که با این دشمنان دوست رویش داوری آمد
غلام عشق شو، خسرو، به زیر تیغ گردن نه
حدیث عقل را مشنو که کارش سرسری آمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.