هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، درد و رنج عاشقانه، و ناامیدی سخن میگوید. او از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند و از رفتارهای ناعادلانه و دوگانه معشوق انتقاد میکند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند بندگی، پشیمانی، و هویت دینی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و دینی نیاز به درک بالاتری از زمینه فرهنگی و اجتماعی دارند.
شمارهٔ ۴۳۸
سخن در پرده می گویی، زبان دانی همین باشد
دلم از غمزه می جویی، فسون خوانی همین باشد
اگر فرمان دهی بر من، طریق بندگی دارم
چو می دانی طریق بنده فرمانی همین باشد
مرا کشتی به تیغ غم، نمی گویم پشیمان شو
سری ز افسوس در جنبان، پشیمان همین باشد
سلیمان دولتی از رخ، چرا خط می کشی بر من
به موران می دهی خاتم، سلیمانی همین باشد
زهر مو بسته ای زنار و می گویی مسلمانم
بگویید، ای مسلمانان، مسلمانی همین باشد؟
در خوبان زدی، خسرو، همی دانم سزا دیدی
سزای آنچنان کاری، نمی دانی همین باشد؟
دلم از غمزه می جویی، فسون خوانی همین باشد
اگر فرمان دهی بر من، طریق بندگی دارم
چو می دانی طریق بنده فرمانی همین باشد
مرا کشتی به تیغ غم، نمی گویم پشیمان شو
سری ز افسوس در جنبان، پشیمان همین باشد
سلیمان دولتی از رخ، چرا خط می کشی بر من
به موران می دهی خاتم، سلیمانی همین باشد
زهر مو بسته ای زنار و می گویی مسلمانم
بگویید، ای مسلمانان، مسلمانی همین باشد؟
در خوبان زدی، خسرو، همی دانم سزا دیدی
سزای آنچنان کاری، نمی دانی همین باشد؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.