هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید. او از دیدار معشوق و رنج‌های عشق می‌نالد و با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند صبر، رنج‌کشی و وفاداری در عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند رنج و مرگ نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۳۷

مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد
خجسته طالعی کان ماه را بر ما گذر باشد

گرت بیند کسی کز زندگی دل خبر دارد
عجب نبود، اگر تا زنده باشد بی خبر باشد

نظر از دور در جانان بدان ماند که کافر را
بهشت از دور بنماید، کان سوز دگر باشد

ندانم چون شود حالم که می میرم ز نادیدن
وگر وقتیش ببینم، آن خود از مردن بتر باشد

مکن عیب از پی تر دامنی شاهد پرستی را
که از خونابه سر تا پای او همواره تر باشد

مرا گفتی، به دست خود عقوبتها کنم با تو
به کشتن راضیم، گر خونبهایم اینقدر باشد

نه من آنم که برگیرم سر از خاک درت هرگز
مگر وقتی که زیر خاک، خشتم زیر سر باشد

مگو، ای پندگو، اندوه بیهوده مخور چندین
چه خار از پا کشی آن را که پیکان در جگر باشد

بدینسان کز رخت روزی ندارد چشم مشتاقان
نپندارم گهی شبهای خسرو را سحر باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.