هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از زلف، عارض، خط، گل و غنچه برای توصیف زیبایی‌های معشوق استفاده می‌کند و از دل‌تنگی‌ها و رنج‌های عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'راه عدم گیرد' و 'ستم خونین' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۴۶

بسند است آنکه زلف بناگوشت علم گیرد
مفرما عارض چون سیم را کز خط حشم گیرد

چو سبزه خویش را خط تو خواند جای آن دارد
که گل از خنده بر خاک افتد و غنچه شکم گیرد

پس از ماهیت می بینم، مه من کج مکن ابرو
گره مفگن به پیشانی که مه در غره کم گیرد

دلم سوی دهانت می رود، چون در تو می بینم
مگر می خواهد از بیم فنا راه عدم گیرد؟

خیالت بیشتر می بینم اندر دیده پر نم
اگر چه روی در آیینه ننماید چو دم گیرد

ستم در عهد تو زان گونه خونین شد که هر ساعت
اجل بهر شفاعت آید و دست ستم گیرد

مرا بر تخت وصلت ناخن پایی نگرددتر
اگر اطراف عالم سر به سر سیلاب غم گیرد

حدیث دیده و دل چون نویسد سوی تو خسرو
که کاغذتر شود از گریه، آتش در قلم گیرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.