هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زیبایی بی‌نظیر معشوق، شادی دیدار او، و تنگ‌نظری جهان در برابر این عشق سخن می‌گوید. همچنین، او از جدایی و فراق رنج می‌برد و بیان می‌کند که هیچ‌کس جز معشوق در دلش جای نمی‌گیرد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۶۵

رخی داری که وصف آن به خاطر در نمی گنجد
شراب لذت دیدار در ساغر نمی گنجد

کسی را در دهان تنگ خود چندین شکر گنجد
که تو می خندی و اندر جهان شکر نمی گنجد

کجا چیده بود آن مو همه کز لب برون آری
ز تنگی در دهان تو چو مویی در نمی گنجد

خیالت چون به چشم آمد، برون شد مردم چشمم
که در یک دیده مردم دو مردم در نمی گنجد

مرا سودای آن خط همچو دفتر ساخت تو بر تو
بگردانم ورق اکنون که در دفتر نمی گنجد

در آ در چشم و بیرون کن خیالات دگر کانجا
نگنجد مو که دو سلطان به یک کشور نمی گنجد

مرا گویی که دل بر یار دیگر نه، نهم، لیکن
همین در دل تو می گنجی، کس دیگر نمی گنجد

ز هجرت موی شد خسرو، ولی از شادی وصلت
ببین آن موی را باری که در کشور نمی گنجد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.