هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف حالات عاشقانه و مستی میپردازد. شاعر از غلتیدن ترک مست، دیوانگی نظارهگر، بازی چوگان و سوارکار، و زیبایی صورت معشوق سخن میگوید. همچنین، از شبهای خوش و روزهای پر از بیخوابی و خون گریه یاد میکند و خود را در عشق و شیوههای عاشقی بینظیر میداند. در پایان، از خسرو و خواب او سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و اشاره به مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری قدیمی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۶۶
چو ترک مست من هر لحظه ای سوی دگر غلتد
شود نظارگی دیوانه و زو مست تر غلتد
به چوگان بازی آن ساعت که توسن را دهد جولان
به میدان در خم چوگانش از هر سوی سر غلتد
ز گرد آلوده روی آن سوار من همی خواهد
که افتد در زمین خورشید و اندر خاک در غلتد
هزاران گوهر جان قسمت است آن در غلتان را
که هنگام خوی از رخسار آن زیبا پسر غلتد
شبش خوش باد، روز از دیده بی خواب پر خونم
چو او بر فرش عیش خویش مست و بی خبر غلتد
نغلتد کس چو من در شیوه های عاشقی در خون
مگر مجنون دگر زنده شود زینسان که در غلتد
بسی غلتید خسرو بهر خواب و نامدش، اکنون
تو بنما چشم غلتانش که در خواب دگر غلتد
شود نظارگی دیوانه و زو مست تر غلتد
به چوگان بازی آن ساعت که توسن را دهد جولان
به میدان در خم چوگانش از هر سوی سر غلتد
ز گرد آلوده روی آن سوار من همی خواهد
که افتد در زمین خورشید و اندر خاک در غلتد
هزاران گوهر جان قسمت است آن در غلتان را
که هنگام خوی از رخسار آن زیبا پسر غلتد
شبش خوش باد، روز از دیده بی خواب پر خونم
چو او بر فرش عیش خویش مست و بی خبر غلتد
نغلتد کس چو من در شیوه های عاشقی در خون
مگر مجنون دگر زنده شود زینسان که در غلتد
بسی غلتید خسرو بهر خواب و نامدش، اکنون
تو بنما چشم غلتانش که در خواب دگر غلتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.