هوش مصنوعی: شاعر از درد و غم ناشی از جدایی یار و بی‌وفایی دوستان می‌نالد. او از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه یک نگاه او را گرفتار بلاها کرده است. همچنین، شاعر به تغییر رفتار یار از مهربانی به بی‌وفایی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مضامین شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۴۳

به هر درد و غمی دل مبتلا شد
چرا یکباره یار از ما جدا شد؟

برید از دوستان خود به یکبار
دریغا، حاجت دشمن روا شد

بگفتم عاشقان را ناسزایی
کنون عاشق شدم، اینم سزا شد

به رندی و به شوخی و به صد ناز
دل از من برد و آنگه پارسا شد

شب از همسایه ها فریاد برخاست
مرا نالیدن شبها بلا شد

گرفتارش شدم با یک نگاهی
ز یک دیدن مرا چندین بلا شد

وفا و مهربانی کرد با خلق
چو دور خسرو آمد، بی وفا شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.