هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دل‌شکستگی و رنج عاطفی خود می‌گوید، از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و به تنهایی و غم‌هایش اشاره می‌کند. او از روزگار گذشته و خوشی‌های از دست رفته یاد می‌کند و از وضعیت ناگوار خود و دیگران ابراز نگرانی می‌نماید. در عین حال، گاهی به تسلیم در برابر تقدیر و سپاسگزاری از خداوند نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده مانند دل‌شکستگی، تنهایی و تفکر درباره تقدیر است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۵۴۴

دلم زینسان که زار و مبتلا شد
ازان نامهربان بیوفا شد

مباد از آه کس آن روی را خوی
اگر چه جان مسکینان فنا شد

بیا بر دوستان، ای جان، ربا کن
هر آن تیرت که بر دشمن قضا شد

مرادت، گر هلاک چون منی بود
بحمدالله که آن حاجت روا شد

مرا وقتی خوشی بوده ست در دل
مسلمانان ندانم تا کجا شد؟

دم سر دم خزان را سکه نو زد
چمن بی برگ و بلبل بی نوا شد

چرا می نالد این مرغ چمن زار؟
مگر او نیز از یاران جدا شد؟

مکن بر خسرو دلخسته جوری
اگر او لطف ناکرده رها شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.