هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و فراق معشوق مینالد و از نالههای دلش که مانند صدای زنجیر است، سخن میگوید. او از معشوق میخواهد که رویش را نپوشاند تا گلها نیز از شرم او آب شوند. شاعر خود را خاک پای معشوق میداند و تعجب میکند که چرا معشوق او را اینگونه نمیبیند. در پایان، اشاره میکند که وقتی معشوق در سینهاش جای گرفت، جانش از درونش میگریزد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهتر، فهم شعر را برای سنین پایینتر سخت میکند.
شمارهٔ ۵۷۵
نگارا، از من مسکین چه خیزد؟
چرا هجر تو با ما می ستیزد؟
همی خیزد ز زلفت ناله دل
چو آن آواز کز زنجیز خیزد
مپوشان روی را بگذار، کز شرم
شود گل آب و در پیشت بریزد
منم خاک تو چندینم چه بیزی؟
کسی خود خاک را چندین نبیزد
چو جا در سینه خسرو گرفتی
درون او ز جان بیرون گریزد
چرا هجر تو با ما می ستیزد؟
همی خیزد ز زلفت ناله دل
چو آن آواز کز زنجیز خیزد
مپوشان روی را بگذار، کز شرم
شود گل آب و در پیشت بریزد
منم خاک تو چندینم چه بیزی؟
کسی خود خاک را چندین نبیزد
چو جا در سینه خسرو گرفتی
درون او ز جان بیرون گریزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.