هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فداکاری برای معشوق سخن می‌گوید. او از همنفسان می‌خواهد که به او اجازه دهند تا در راه معشوق فدا شود و جان خود را نثار کند. شاعر همچنین از درد و غم به عنوان یادگار معشوق یاد می‌کند و از کسانی که در دلشان غمی نیست، می‌خواهد که به یاد معشوق باشند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فداکاری و غم ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۸۳

ای همنفسان که پیش یارید
این شکر چرا نمی گذارید؟

ما را مکشید چون غریبان
هر چند شما ازین دیارید

جان خواهم داد زیر پایش
امروز مرا به من گذارید

گر می کشدم، فدای اویم
زنهار به روی او میارید

بر دوست برید جان و عقلم
کالا همه خصم را سپارید

ای دیده و دل، اگر بگریید
شاید که شما گناهکارید

ای محنت و غم، سگ شمایم
کز دوست مرا به یادگارید

ای طایفه ای که درتان نیست
هیهات که در کدام کارید؟

گر در دل تان غمی نگنجد
بر سینه خسروش گمارید
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.