هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد هجران و انتظار معشوق سخن می‌گوید. شاعر از رنج دوری و بی‌صبری در انتظار یار می‌نالد، اما در عین حال امیدوار است که این دوران سخت به پایان برسد. همچنین، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و تغییر شرایط دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۰۳

ناله برآید هر طرف کان بت خرامان در رسد
فریاد بلبل خوش بود چون گل به بستان در رسد

من خود نخواهم برد جان از سختی هجران، ولی
ای عمر، چندان صبر کن کان سست پیمان در رسد

آمد خیالش نیم شب، جان دادم و گشتم خجل
خجلت بود درویش را، یکدم چو مهمان در رسد

شب در میان کشتگان بشیند چون نالیدنم
گفتا که می کن، یک دو شب این هم به پایان در رسد

ای دل که بدخو می کنی از دیدنش چشم مرا
معلوم گردد، باش تا شبهای هجران در رسد

امروز میرم پیش تو شرمسار دل شوی
بر تو چه منت جان من، فردا که فرمان در رسد

آزرده تر زان است دل پیشت که بود اول بسی
ویرانه ویرانه تر شود جایی که سلطان در رسد

بر پنج روز نیکویی چندین مناز و بد مکن
تا چشم را بر هم زنی، بینی که پایان در رسد

گر خسروا، می سوزدت از خامیش رنجه مشو
بسیار باید تا هنوز آن شوخ نادان در رسد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.