هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و رنج عاشقی است که از معشوق خود طلب توجه و لطف می‌کند. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و با تصاویر زیبا و احساسی، عشق و اشتیاق خود را بیان می‌کند. در نهایت، شاعر به عرفان و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم به کار رفته در شعر (مانند درد و رنج عاشق) ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۰۷

ما را نکردی گر حلال از لب شراب ناب خود
باری بهل کن یک نظر وقتی در آن جلاب خود

من خود ز بس بی طاقتی می خواهم از تو خنده ای
لیکن تو خنده من بکن در گردن عناب خود

خلقی ز مهتاب رخت شبها به ناله چون سگان
تو خوش به بازی و کشی چون طفل در مهتاب خود

نزدیک شد جان دادنم، آخر چه کم گردد ز تو؟
گر یک نظر ضایع کنی، بر عاشق بی تاب خود

بر آستانت گه گهی چوبی ز دربان خورده ام
درویش بدخو کرده را فتحی ببخش از باب خود

بسیار عاشق خاک شد در کویت، از اشکم مکش
بگذار گردی زان طرف بر طره پر تاب خود

خوش خفتمی زین پیش تا خاک درت شد بر سرم
در خاک می جویم کنون هم می نیابم آب خود

هم چشم بستم از جهان، هم دل گسستم از بتان
خونابه چشم و دلم هم همچنان بر آب خود

چون در حق عشاق خود، از غمزه دادی داد خود
بر جان خسرو هم بنه آن دشنه قصاب خود
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.