هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که از درد فراق و عشق ناکام سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق، جدایی، و اندوه هجران مینالد و به حالتی از ناامیدی و اشکهای پنهان اشاره میکند. همچنین، اشارهای به داستانهای عاشقانهی مشهور مانند لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک برخی از اشارات ادبی و تاریخی مانند لیلی و مجنون یا فرهاد و شیرین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۱۰
آرام جان می رود، دل را صبوری چون بود
آن کس شناسد حال من کو هم چو من در خون بود
بربست چون جوزا کمر، آمد به جوزا زان قمر
یعنی که این عزم سفر بر طالع میمون بود
گویند حال خود، بگو پیشش مگر تابد عنان
این با کسی گفتن توان کو از دلم بیرون بود
این در که از چشم افگنم بگسست جیب دامنم
چون ریسمانی شد تنم کاندر در مکنون بود
لیلی و موی او بر او، آن کس که دیدش مو به مو
داند که زنجیر از چه رو بر گردن مجنون بود؟
جعد و خطش جویم همی زین تار موی چون خمی
خود عاشقان را در دمی سودای گوناگون بود
رنجم مبادا بر تنی، چون من مبادا دشمنی
من دانم و همچون منی کاندوه هجران چون بود
وه کان پری وش ناگهان، زین دیده تر شد نهان
از خسرو آموزد فغان، فرهاد، اگر اکنون بود
آن کس شناسد حال من کو هم چو من در خون بود
بربست چون جوزا کمر، آمد به جوزا زان قمر
یعنی که این عزم سفر بر طالع میمون بود
گویند حال خود، بگو پیشش مگر تابد عنان
این با کسی گفتن توان کو از دلم بیرون بود
این در که از چشم افگنم بگسست جیب دامنم
چون ریسمانی شد تنم کاندر در مکنون بود
لیلی و موی او بر او، آن کس که دیدش مو به مو
داند که زنجیر از چه رو بر گردن مجنون بود؟
جعد و خطش جویم همی زین تار موی چون خمی
خود عاشقان را در دمی سودای گوناگون بود
رنجم مبادا بر تنی، چون من مبادا دشمنی
من دانم و همچون منی کاندوه هجران چون بود
وه کان پری وش ناگهان، زین دیده تر شد نهان
از خسرو آموزد فغان، فرهاد، اگر اکنون بود
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.