هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، شیدایی، رهایی و دیوانگی سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود می‌گوید و به مفاهیمی مانند تقوا، عقل و دیوانگی اشاره می‌کند. همچنین، در بخشی از شعر به رفتار صوفیان و بلبل در برابر گل اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۱۲

می خواهد آن سرو روان کامروز در صحرا شود
تا چند پیراهن چو گل هر جانبی یکتا شود

صد چشم پاکان در رهش وین دیده آلود هم
آن بخت کو کان شوخ را این دیده زیر پا شود

گفتم، فلان دیوانه شد، گفتا، چه غم دارد مرا؟
عاشق چرا می شد، کنون چون شد رها کن تا شود

بد خوی من تو آن نه ای کاسان ز دل بیرون شوی
عمرم درین انده رود، جانم درین سودا شود

تقوی فرو شد پارسا تا تو نیایی در نظر
آن دم که تو پیدا شوی بازار او پیدا شود

چه جای آن کم عاقلان گویند با خود وارهش
دل کان به عشق از جای شد، از عقل چون برجا شود؟

سرمست و غلتان می به کف در پیش مسجد کن گذر
صوفی که لاف زهد زد، بگذار تا رسوا شود

منگر که خسرو پیش تو بیهوده گویی می کند
بلبل چو بیند روی گل دیوانه و شیدا شود
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.