هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از خسرو بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق، اشتیاق وصال، و پذیرش هرگونه رنج در راه عشق سخن می‌گوید. او حتی حاضر است به خاطر معشوق جان خود را فدا کند و آرزویش این است که پس از مرگ، سایه‌ای از معشوق بر قبرش بیفتد. شعر همچنین به موضوعاتی مانند عشق ناامید، فداکاری، و ستایش معشوق می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و گاه دردناک است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند تیغ زدن و مرگ نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۱۸

گر گشت آن سرو روان روزی سوی گلشن فتد
هم گل به غنچه در خزد، هم سرو در سوسن فتد

خاک رهش بر سر کنم، مقصودم آن کان خاک اگر
افتد ز سر باری همه در دیده روشن فتد

منت پذیرم، گر زند تیغ رقیبت گردنم
آن سر که نبود بر درت، آن به که از گردن فتد

تیغ تو بهر عاشقان، تیر تو بهر مخلصان
مسکین کسی کش دوستی با همچو تو دشمن فتد

چون خاک گردم در ره وصلت همین بس باشدم
کایی و از تو سایه ای بالای قبر من فتد

باشد هوس نه عاشقی یا از برای شهرتی
رعنای عاشق پیشه را چاک ار به پیراهن فتد

روزی ز بخت من نگر کز وصل گیرد داستان
نامت که با نامم بهم در کار مرد و زن فتد

خسرو طفیل عاشقان می سوزد از سودای تو
سوزد طفیل دانه خس، آتش چو در خرمن فتد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.