هوش مصنوعی: این شعر از خسرو دهلوی، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از شب‌های عاشقانه و صبح‌های کم‌طرب می‌گوید که با غمزه‌های خونریز معشوق، دلش می‌سوزد. او از بی‌پاسخی معشوق و رنج‌های عشق می‌نالد و با تصاویری مانند خاک شدن سرها و دل‌ها در کوی معشوق، عمق درد خود را نشان می‌دهد. در پایان، شاعر با خورشید حشر سخن می‌گوید و از او می‌خواهد تا صبح قیامت بتابد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'غمزه خونریز' و 'خاری شدن موها' ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۱۹

شبهای عاشق را گهی صبح طرب کمتر دمد
کز ناوک غمزه زنان پیکانش در بستر دمد

شیرین نباتی خاسته گرد لب شکر فشانش
شیرین چرا نبود، بگو، آن سبزه کز شکر دمد

هر شب که آید بر دلم آن غمزه خونریز او
هر موی من خاری شود، زان غنچه خون تر دمد

من کشته یک پاسخش، او در سخن با دیگران
من مرده روح اللهم، دم جانب دیگر دمد

از بسکه سرها خاک شد، دلها هم اندر کوی او
نبود عجب، گر از زمین دل روید و یا سر دمد

تا سوخته نبود دلی، در وی نگیرد سوز من
آتش کجا خیزد کسی، گر دم به خاکستر دمد

گفتم که، ای خورشید حشر، آخر ازین سو تابشی
گفتا که خسرو، باش تا صبح قیامت بردمد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.