هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از عشق، دل‌بستگی، رنج‌های عشقی و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. او از نگاه معشوق، موهایش و تأثیرات عاطفی آن‌ها بر دل عاشق می‌نالد و همچنین از بیم‌ها و هراس‌های خود در رابطه عاشقانه می‌گوید. در پایان، شاعر به نکوهش جفا و سوختن دل اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک بهتر دارد.

شمارهٔ ۶۲۹

چند گاهی دگر ار چشم تو در ناز بماند
ای بسا دل که در آن طره طناز بماند

کعبتینی تو که غلتانی ازان چشم مقامر
ای بسا سیل کز آن چشم روان باز بماند

خاتم اندر دهن انگشت بگیرد ز دهانت
ور دهانش ار کشی انگشت دهان باز بماند

روی تو دیدم و خط دود رسانید به چشمت
ترسم آن دود به دنباله غماز بماند

زر ندارم ز پی وصل، تنی دارم چون زر
لیکن آن تیر به دندان به ته گاز بماند

نازکم کن که نکویی به کسی دیر نماند
زشت باشد که نکویی برود ناز بماند

دل خسرو به جفا سوختی و راز برون شد
پرده دل چو بسوزد ز کجا راز بماند؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.