هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، دل‌تنگی، توبه‌شکنی و بازگشت به حالات قبلی خود سخن می‌گوید. او از عشق کهنه‌ای یاد می‌کند که دوباره نو شده و از غم و فتنه‌ای که همچنان در جانش حضور دارد. همچنین، به توبه‌شکنی خود اشاره کرده و از بازگشت به رفتارهای گذشته حرف می‌زند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به توبه‌شکنی و حالات پیچیده روحی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۳۰

باز شب افتاد و ما را دل همان جا شد که بود
باز جانم را همان آغاز سودا شد که بود

عشق کهنه نو شد، ای دل، شغل غم نو کن که باز
فتنه در جان هم بدانسان کارفرما شد که بود

ما و بت را سجده زین پس، آن هم ار افتد قبول
کان همه زهد و نماز رسمی از ما شد که بود

پایمال مرکبم کن، وین بگو بهر دیت
آنکه شبدیز مرا خاک قدمها شد که بود

توبه آلوده خسرو کرد یک چندی و باز
منت ایزد را که هم زانگونه رسوا شد که بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.