هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیهات و استعارههای زیبا برای بیان احساسات عمیق و درد عشق استفاده میکند. شاعر از شمع، آتش، محراب، گدا، آیینه، بت و خطاطی برای توصیف حالات درونی خود بهره میبرد. در نهایت، این شعر به عشق و رنجهای ناشی از آن میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و رنجهای روحی更适合 برای نوجوانان و بزرگسالان است.
شمارهٔ ۶۳۶
شب رسید آن شمع کو عمری درون سینه بود
شعله می زد هر چه در دل آتش دیرینه بود
پیش آن محراب ابرو جان خلقی در دعا
همچو انبوه گدا در مسجد آدینه بود
من ندانم زار زارم این چنین بهر چه کرد؟
وه گدایی وه که شاهی را چه خشم و کینه بود
رشکم از آیینه کو نقش ترا در بر کشید
زانکه در صافی رخت هم نقش آن آیینه بود
صوفی ما دی بتی دید و پرستیدش، چنانک
الصنم شد ذکر هر مویی که در پشمینه بود
کرد بر نوک قلم، بس نسخه از خطت گرفت
سوخته خونی که خسرو را درون سینه بود
شعله می زد هر چه در دل آتش دیرینه بود
پیش آن محراب ابرو جان خلقی در دعا
همچو انبوه گدا در مسجد آدینه بود
من ندانم زار زارم این چنین بهر چه کرد؟
وه گدایی وه که شاهی را چه خشم و کینه بود
رشکم از آیینه کو نقش ترا در بر کشید
زانکه در صافی رخت هم نقش آن آیینه بود
صوفی ما دی بتی دید و پرستیدش، چنانک
الصنم شد ذکر هر مویی که در پشمینه بود
کرد بر نوک قلم، بس نسخه از خطت گرفت
سوخته خونی که خسرو را درون سینه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.