هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و درد فراق است. شاعر از سجده‌های عاشقانه، اسارت دل در زلف معشوق، سوزش عشق و امید به وصال سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند شفاعت و سحرانه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۶۹۸

سر من به سجده هر دم به ستانه ای درآید
جگر اندر آستانش به بهانه ای در آید

قد تست همچو تیری که درون جان نشیند
چو درون سینه من گذرانه ای در آید

در کین گشاد چشمت به خیال خود بگو تا
ز پی شفاعت من به میانه ای در آید

ز فسانه خواب خیزد، ولی اندر این که خسپد
اگر این حکایت من به فسانه ای در آید

دل من ز زلف و رویت شد اسیر و چون نگردد؟
شب ماهتاب دزدی که به خانه ای در آید

ز غمت چنانست سوزم که زبان کنم تصور
به دهن ز آتش دل چو زبانه ای در آید

سحری بود، خدایا که حریف من ز جایی
همه شب شراب خورده سحرانه ای در آید

صنما، بیا که خسرو ز برای تست هر شب
در دیده باز کرده که فلانه ای در آید
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.