۲۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۰۶

بر رخ همچو مهش طره چون شب نگرید
انگبین در لب شیرینش لبالب نگرید

چشم بسته مگشایید مگر بر رویش
آن زمان کش مه نو در ته غبغب نگرید

پیش محراب دو ابروش که طاق است به حسن
عالمی دست برآورده به یارب نگرید

چون بدیدید رخش زیر زنخدان ببینید
در ته پاره مقنع چه غبغب نگرید

چشمش از هر مژه ای ساخته مشکین قلمی
می دهد فتوی خون همه، مذهب نگرید

زلف بر مه زده در خانه دل آمد پیش
نشد از دل، اثر ماه به عقرب نگرید

گاه انگیزش اشهب ز غبار زلفش
همه آفاق پر از عنبر اشهب نگرید

تا شکافی نهد از موی به پای مرکب
سر آن جعد کشان تا سم مرکب نگرید

اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید

در گلستان لطافت چو گل نوخیزش
تنک اندام و تنک پوش و تنک لب نگرید

بنده خسرو را در وصف جمالش هر روز
نو به نو دفتر و دیوان مرتب نگرید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.