هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، تنهایی، انتظار و امید می‌پردازد. شاعر از تصاویری مانند دست میان دشنه و دیوار، لیلای پشت پنجره، شن‌های ساحل عمان و آتش زیر خاکستر استفاده می‌کند تا احساسات عمیق خود را بیان کند. متن پر از نمادها و استعاره‌های شاعرانه است که بر رابطه‌ی عاشقانه، جدایی و آرزوی وصال تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و نمادین است که درک آن ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'دشنه' و 'تیغ برهنه' ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

خفته در باران ...

دستی میان دشنه و دیوارست
دستی میان دشنه و دل نیست ...
از پله ها
فرود می آییم
اینک بدون پا
........
لیلای من همیشه
پشت پنجره می خوابد
و خوب می داند
که من سپیده دمان
بدون دست می آیم
و یارای گشودن ِ پنجره
با من نیست .
.......
شن های کنار ساحل ِ عُمان
رنگ نمی بازند
این گونه ی من است
که رنگِ دشت سوخته دارد
وقتی تو را
میانه ی دریا ،
بی پناه می بینم
دستی میان دشنه و دل نیست ...
..........
خوابیده ای ؟
نه ؟ بیداری ؟
آیا تو آفتاب را
به شهر خواهی برد
تا کوچه های خفته در میانه ی باران
و حرف های نمور ِ فاصله ها را
مشتعل کنی ...؟
تا دو سمتِ رود بدانند
که آتش
همیشه نمی خوابد به زیر خاکستر ...
.........
در زیر ِ ریزش
رگبار تیغ ِ برهنه
می دانم تو دامنه می خواهی
می دانم
تا از کناره بیایی
و پنجره ها را
رو به صبح بگشایی ...
........
من
با سیاهی ِدو چشم ِ سیاه ِ تو ،
خواهم نوشت
بر هر کرانه ی این باغ
دستی همیشه منتظر دست دیگرست
چشمی همیشه هست که نمی خوابد ...
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل انفجار خاک ...
گوهر بعدی:شعر بی نام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.