۴۸۱ بار خوانده شده

شعری برای زخم ...

این سرخ گونه
هرگز سخن از درد
نرانده ست ...
درون ِ آتش می زیَد
و هراس را با او
یارای ِ برابری نیست ...
خاموش نشسته به انتظار ،
زخم را
و گلوله را پاس می دارد
تا آن روز
کز جراحت سهمگین خویش
پرچمی برافرازد ...
*
این سرخ گونه
خاموش نشسته به انتظار
تمامی ِ تن من ،
سرزمین ِ من است ...
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سبز ...
گوهر بعدی:من ایرانی ام ...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.