هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، از عشق و دلدادگی سخن میگوید و از رنجهای عشق و دلبستگی به معشوق صحبت میکند. شاعر از جدایی و بلاهایی که عشق به همراه دارد مینالد و آرزو میکند که در راه معشوق کشته شود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جدایی نیاز به بلوغ فکری برای درک دارند.
شمارهٔ ۷۴۸
گر خم طره ز روی تو جدا خواهد شد
نام رخساره تو نام سما خواهد شد
جعد زنجیر نمای تو بلایی ست کز او
پای دل بسته به زنجیر بلا خواهد شد
زلف هم چون رسنت ماه سما را بگرفت
من ندانم که درین ماه چها خواهد شد
حاجت آن است که من بر در تو کشته شوم
هیچگه حاجت این خسته روا خواهد شد؟
زین کشاکش که تنت راست ببینی، خسرو
ناگهان بند ز بند تو جدا خواهد شد
نام رخساره تو نام سما خواهد شد
جعد زنجیر نمای تو بلایی ست کز او
پای دل بسته به زنجیر بلا خواهد شد
زلف هم چون رسنت ماه سما را بگرفت
من ندانم که درین ماه چها خواهد شد
حاجت آن است که من بر در تو کشته شوم
هیچگه حاجت این خسته روا خواهد شد؟
زین کشاکش که تنت راست ببینی، خسرو
ناگهان بند ز بند تو جدا خواهد شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.