هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد و رنج عشق، جدایی از معشوق و آرزوی وصال است. شاعر از عشق و دلبستگی خود می‌گوید و از ناملایمات و ملامت‌های دیگران شکایت دارد. او عشق را بر همه چیز ترجیح می‌دهد و حتی اگر همه جهان به دشمنی برخیزند، باز هم بر عشق خود پایدار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۶۸

آن عزیزان که همه شب به دل من گردند
فرخ آن روز که بر دیده روشن گردند

من چو مرغان قفس خوی به زندان کردم
وقت شان خوش که به گرد گل و گلشن کردند

آن کسان کز پی آن روی بدم می گویند
پرده برگیر که دیوانه تر از من گردند

جلوه کن روی چو خورشید که تا اهل نظر
بی سر و پا همه چون ذره روزن گردند

زاهدان در هوس زلف چو زنار تواند
چه غمت دارد، بگذار برهمن گردند

منم و دوستیت، هم به حق دوستیت
همه خلقم اگر از بهر تو دشمن گردند

آن که کارند همه تخم ملامت، یارب
ز آه من جمله چو من سوخته خرمن گردند

زخم پیکان جگر دوز چه دانند آنان؟
که نه از خار کسی سوخته دامن گردند

آمدی باز تو در دل، پس از این خسرو را
عقل و جان پیش کجا گرد سر و تن گردند؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.