هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و سوز دل است. شاعر از عشق و سودای معشوق سخن میگوید و از رنجهای نادیده گرفته شده و بیتوجهیها شکایت میکند. او همچنین به مفاهیمی مانند عرفان، تسلیم و پذیرش دردها اشاره دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷۷۴
منم امروز حدیث تو و مهمانی چند
پاره از دیده و دلها همه بریانی چند
هر زمان کاتش سودای تو افزود عشق
جای خاشاک بر آتش فگند جانی چند
دی سوی سوختگان دید و گفتی که که اند
کافرا، گیر به بتخانه مسلمانی چند
تا تو از خانه برون آیی، هر دم چاک است
بر سر کوی تو دامان و گریبانی چند
من ندانم که چه مرغم به یکی گلشن اسیر؟
که رود آخر هر مرغ به بستانی چند
ما پریشان دل و او می گذرد مست، او را
چه غم، ار جمع نگردند پریشانی چند؟
خنده بیخبران است چو رنج دل ما
می ندانیم چه رنجیم ز نادانی چند؟
حال ما دیده ای، گر، ای صبا، آن سو گذری
بدهی یادش ازین بی سر و سامانی چند
خسروا، بر دل آتشکده بسیار گری
کاین جهنم نشود کشته به بارانی چند
پاره از دیده و دلها همه بریانی چند
هر زمان کاتش سودای تو افزود عشق
جای خاشاک بر آتش فگند جانی چند
دی سوی سوختگان دید و گفتی که که اند
کافرا، گیر به بتخانه مسلمانی چند
تا تو از خانه برون آیی، هر دم چاک است
بر سر کوی تو دامان و گریبانی چند
من ندانم که چه مرغم به یکی گلشن اسیر؟
که رود آخر هر مرغ به بستانی چند
ما پریشان دل و او می گذرد مست، او را
چه غم، ار جمع نگردند پریشانی چند؟
خنده بیخبران است چو رنج دل ما
می ندانیم چه رنجیم ز نادانی چند؟
حال ما دیده ای، گر، ای صبا، آن سو گذری
بدهی یادش ازین بی سر و سامانی چند
خسروا، بر دل آتشکده بسیار گری
کاین جهنم نشود کشته به بارانی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.