هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق، بیداری معنوی، زندگی و مرگ، و تقاضای وصال میپردازد. شاعر تأکید میکند که عشق واقعی نیازمند فداکاری است و زندگی حقیقی در بیداری و آگاهی نهفته است. همچنین، به نقد رفتارهای سطحی و مادی میپردازد و ارزشهای معنوی را برمیشمارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'محتسب' و 'خمار' نیاز به آگاهی اجتماعی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۷۸۵
هر که را با تو سر و کاری بود
جان نباشد در رهش خاری بود
دل که در وی زندگی عشق نیست
دل نشاید گفت، مرداری بود
خفتگان از زندگی آگه نیند
زنده بودن کار بیداری بود
عاشقی نبود تقاضای وصال
بهر نفس خویش پیکاری بود
از شراب ما، اگر یابد خبر
محتسب شاگرد خماری بود
پیش خویشم کش که باری از رخت
کشته ای را روز بازاری بود
بر بساط ناز شب غافل مخسپ
بو که پیش در گرفتاری بود
گویمت خواهی چو خسرو بنده ای
قسمتم از تو همین، آری، بود
جان نباشد در رهش خاری بود
دل که در وی زندگی عشق نیست
دل نشاید گفت، مرداری بود
خفتگان از زندگی آگه نیند
زنده بودن کار بیداری بود
عاشقی نبود تقاضای وصال
بهر نفس خویش پیکاری بود
از شراب ما، اگر یابد خبر
محتسب شاگرد خماری بود
پیش خویشم کش که باری از رخت
کشته ای را روز بازاری بود
بر بساط ناز شب غافل مخسپ
بو که پیش در گرفتاری بود
گویمت خواهی چو خسرو بنده ای
قسمتم از تو همین، آری، بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.