هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از عشق و جور معشوق شکایت میکند و به زیباییهای او اشاره میکند. شاعر از جنون عشق و سودای معشوق سخن میگوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر جان خود مینالد. همچنین، در ابیاتی به توصیف زیباییهای معشوق مانند زلف و چشمهای مست او پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته در شعر ممکن است نیاز به درک ادبی بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۷۸۸
ای که بر من جور تو بسیار شد
زاریم بشنو که کارم زار شد
من که اندر سر جنونی داشتم
خاصه سودای تو با آن یار شد
تا لبت بر نقطه جان خط کشید
نقطه جان من از پرگار شد
تا تو دست و پا نهادی حسن را
نیکوان را دست و پا بیکار شد
دوش پنهان می کشیدم زلف تو
چشم مستت ناگهان بیدار شد
از عزیزی مردم چشم منی
گر چه در چشم تو مردم خوار شد
خسرو از ابروی خود سازد کمان
پس به پیش خسرو خاور کشد
زاریم بشنو که کارم زار شد
من که اندر سر جنونی داشتم
خاصه سودای تو با آن یار شد
تا لبت بر نقطه جان خط کشید
نقطه جان من از پرگار شد
تا تو دست و پا نهادی حسن را
نیکوان را دست و پا بیکار شد
دوش پنهان می کشیدم زلف تو
چشم مستت ناگهان بیدار شد
از عزیزی مردم چشم منی
گر چه در چشم تو مردم خوار شد
خسرو از ابروی خود سازد کمان
پس به پیش خسرو خاور کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.