هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از عشق و دلدادگی سخن میگوید، با تصاویری از بندگی، سوختن در عشق، و ناامیدی. شاعر از رنجهای عشق و بیوفایی معشوق مینالد و در عین حال، از عشق به عنوان تجربهای پاک و والا یاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون دلم خوردی' و 'سوخته' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۸۱۱
هر که به دنباله کامی بود
پیش تو چون بنده غلامی بود
شاخ جوانیم ز سر بشکند
گر ز توام باز سلامی بود
ماه که در نیم بماند تمام
پیش رخت نیم تمامی بود
خون دلم خوردی و بگذاشتی
جرعه باقی که به جامی بود
نیز خوشم کز لب چون آتشت
هر که نشد سوخته خامی بود
جانش به صیاد نباید سپرد
هر که چو من بسته دامی بود
دوش به خسرو شکری داده ای
زان لب جان بخش که دامی بود
پیش تو چون بنده غلامی بود
شاخ جوانیم ز سر بشکند
گر ز توام باز سلامی بود
ماه که در نیم بماند تمام
پیش رخت نیم تمامی بود
خون دلم خوردی و بگذاشتی
جرعه باقی که به جامی بود
نیز خوشم کز لب چون آتشت
هر که نشد سوخته خامی بود
جانش به صیاد نباید سپرد
هر که چو من بسته دامی بود
دوش به خسرو شکری داده ای
زان لب جان بخش که دامی بود
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.