هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و دوری از معشوق می‌نویسد. او از انتظار بی‌پایان، تنهایی، و بی‌خبری از یار شکایت دارد و با تصاویری مانند خونبار شدن چشم‌ها، سوختن در شب هجران، و نوشتن نامه‌های درد با خون دیده، غم خود را بیان می‌کند. در نهایت، با اشاره به مرگ در انتظار، عمق ناامیدی خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خونبار شدن دیده' و 'مرگ در انتظار' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۰۴

مهی بر آمد و از ماه من خبر نرسید
نسیمی از سر آن زلف تازه تر نرسید

کدام دیده خونبار شد عنانگیرش؟
که دور مانده من هیچ از آن سفر نرسید

زبان ز پرسش آیندگانم آبله شد
کز آن مسافر ره دور من خبر نرسید

بسوختم به شب هجر و کنج تنهایی
که کس ز حال من مستمند بر نرسید

کجا به صحبت یاری به عیش بنشستم؟
که هجر تیغ کشیده دو اسپه در نرسید

ز خون دیده نوشتم هزار نامه درد
هنوز قصه اندوه من، به سر نرسید

گذشت بر دلم اندوه صد هزار قیاس
هنوز این شب هجر مرا سحر نرسید

به صد دعا نظری خواست در رخش، خسرو
در انتظار بمرد و بدان نظر نرسید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.